• وبلاگ : بهلول عاقل
  • يادداشت : عالم چو حبابي است...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 3 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رهگذر كوي صاحب زمان 
    با همه‌ي لحن خوش آواييم دربدر کوچه‌ي تنهاييم

    اي دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه‌ي تو از همه پرشورتر

    کاش که اين فاصله را کم کني محنت اين غافله را کم کني

    کاش که همسايه‌ي ما مي شدي مايه‌ي آسا‌يه‌ي ما مي شدي

    هر که به ديدار تو نائل شود يک شبه حلال مسائل شود

    دوش مرا حال خوشي دست داد سينه‌ي ما را عطشي دست داد

    نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سياوش گرفت

    نام تو آرامه‌ي جان منست نامه‌ي تو خط امان منست

    اي نگهت خواستگه آفتاب بر من ظلمت زده‌ يک شب بتاب

    پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم

    اي نفست يار و مددکار ما كي و كجا وعده ديدار ما

    دل مستمندم اي جان به لبت نياز دارد به هواي ديدن توهوس حجاز دارد

    به مكه آمدم اي عشق تا تو را بينم تواي كه نقطه عطفي به اوج آئينم

    كدام گوشه مشعر ، كدام كنج منا به شوق وصل تو در انتظار بنشينم ؟

    روا مباد كه بر بنده‌ات نظر نكني روا مباد كه ارباب جز تو بگزينم

    چو رو كني ، به رهت درد و رنج نشناسيم به لطف روي تو دست از ترنج نشناسيم